سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا با برادر

شاعر : محمد حسین انصاری نژاد
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل

خـواهم نشـست آیـنه سان در بـرابرت            تا بنـگـرم به چشم عـلـی رزم آخـرت

ای آفـتـاب بر سـرِ سـرنـیـزه‌ها بـتـاب            قـرآن بخـوان برای تـسلّای خواهـرت


دشمن که حمله کرد به خیمه به خنده گفت:            زینب کجاست سید و سالار و سرورت؟

اینک به سـوی خـیـمۀ ما می‌کـنند رو            آن اسب‌های رد شده از روی پیکرت

بـا شـعـله‌هـای آتـش و بـا تـازیـانـه‌هـا            تا تسلـیت دهـنـد به غـم‌هـای دخـتـرت

گویا نشـسته مـادرم اندر بهـشت خُـلـد            آغوش خود گشوده بر آن جسم بی‌سرت

بابا به اشک بر سر کوثر نشسته است            سیراب کرده حنجـر خـونین اصغرت

در قـتـلگـاه بر سـر دامن گـرفـته بـود            آن جسم زخم خورده و مظلوم، مادرت

می‌خـواسـتم بیـایـم و از زیر نـیـزه‌هـا            پـیدا کنم تو را و دهـم جـان بـرابـرت

ناگه سه ساله دخترکی گریه کرد و گفت            عمه بیا که سوخت دلم، سوخت دخترت

دشـمن به سـویـم آمـده با تـازیـانـه‌اش            من می‌روم به شام به هـمراهی سرت

قرآن بخوان که وقت سفر یاری‌ام کنی            جانم فدای صوت خوش و خون حنجرت

نقد و بررسی